کد مطلب:224095 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

مجلس عقد و تزویج
مأمون به كلیه شهرهای عراق - حجاز - خراسان - ایران (خاورمیانه) بخشنامه ها فرستاد و این انتصاب را ابلاغ كرد و امر كرد همه لباس سیاه عباسی را به لباس سبز رضوی تبدیل كنند و سكه به نام آن حضرت زد و ضمنا دختر خود ام حبیبه را به حضرت رضا علیه السلام تزویج نمود و همان تاریخ پوران (ام حبیب) دختر حسن بن سهل را خود تزویج كرد:

در تاریخ شذرات الذهب می نویسد ام حبیب دختر خود را به حضرت رضا علیه السلام داده و ام الفضل را به محمد بن علی بن موسی تزویج نمود و همه این عقد و ازدواج در یك روز انجام شد [1] .

ولی به نظر نگارنده قصد تزویج دوم در آن روز بود زیرا شواهدی هست كه حضرت جواد پس از شهادت پدر به طوس آمده اند.

چون حضرت به حجره خود رفت و دعبل قصیده غرائی سرود كه مطلعش این است:



مدارس آیات خلت من تلاوة

و منزل وحی مقفر العرصات



چون خطبه تمام شد حضرت یك لباس خزی كه ششصد دینار ارزش داشت برای او صله فرستاد دعبل اول قبول نكرد ولی امام فرمود ثواب آخرت را داری این لباس از آن تست.



[ صفحه 521]





دوشم ندا رسید ز درگاه كبریا

كای بنده كبر بهتر از این عجز باریا



خوانی مرا خبیر و خلاف تو آشكار

دانی مرا بصیر و خطای تو بر ملا



گردانیم بصیر چرا می كنی گنه

ور خوانیم خبیر چرا می كنی خطا



دیو از برای آنكه بخویشت شود دلیل

نفس از برای آنكه ز كیشت كند جدا



آن از طریق شرع كند با تو دوستی

وین در لباس زهد شود با تو آشنا



آن نرم نرم شبهه ی باطل كند بیان

وین گرم گرم نكته ی ناحق كند ادا



گه چون عسس مدارت از خون بیكسان

گه چون مگس قرارت بر خوان اغنیا



تا كی شوی برهگذر جرم رهسپر

تا كی كنی بمعذرت جبر اكتفا



گوئی كه جبر باشد و باكت نه از گنه

دانی كه جرم داری و شرمت نه از خدا



آخر صلاح را نبود فخر بر فجور

آخر نكاح را نبود فرق از زنا



مقتول راز قاتل باطل بود قصاص

مظلوم راز ظالم لازم بود جفا



سریست زیر پرده كه می پوید آسمان

آبی است زیر پرده كه می گردد آسیا



آخر چگونه كوه بدین شوكت و شكوه

آخر چگونه چرخ بدین رفعت و علا



بی قادری بوادی هستی زند قدم

بی صانعی بعرصه ی عالم زند لوا



آخر چگونه عرش بدین پایه و شرف

آخر چگونه مهر بدین مایه و بها



بی آمری بسیط جهان را شود محیط

بی خالقی فضای زمان را دهد ضیا



با این گنه امید تفضل بود گنه

با این خطا خیال ترحم بود خطا



الا بیمن طاعت برهان حق علی

الا بعون مدحت سلطان دین رضا



اصل كرم ولی نعم قائد امم

كهف وری امام هدی آیت تقا



سطح حیات خط بقا نقطه ی وجود

قطب نجات قوس صفا مركز وفا



نفس بسیط عقل مجرد روان صرف

مصباح فیض راه تقی روح اتقیا



مصداق لوح معنی نون مظهر قلم

نور ازل چراغ ابد مشعل بقا



شیطان بیك توجه او بهترین ملك

سلطان بیك تعرض او كمترین گدا





[ صفحه 522]




[1] عيون اخبار الرضا ص 284.